black flower(p,325)

black flower(p,325)



امگا چشماش رو باز کرد و نفسش رو به بیرون فوت کرد.

تهیونگ: لازم نیست صبر کنی تا در آینده عاشقت بشم.

جونگ کوک با گیجی پلک زد و تهیونگ ادامه داد.

تهیونگ: فکر می کنم من همین الان دوست دارم.....

آب دهنش رو محکم قورت داد.

تهیونگ: و خودم نمی دونستم.

اوه...

تهیونگ یه بار دیگه خودشو به آلفا نزدیک کرد و اینبار به جای یه بوسه ی کوتاه یه عمیقشو رو روی لبای جفتش گذاشت و اونم با خوشحالی ازش استقبال کرد.

جونگ کوک بینی ش رو داخل موهای ابریشمی جفتش برد و عمیق رایحه شیرین و فوق العاده ش رو وارد ریه هاش کرد.

(خب بقیه بوسه رو با ذهن سیاه خودتون تصور کنید،من شما رو تنها میزارم تا راحت باشید😅🚶🏻 )

جونگکوک: می دونی تهیونگ دلم میخواد باهات چیکار کنم؟

زبونش رو روی لب پایینیش کشید.

جونگکوک: یه بار دیگه بدون اینکه خبری از هیت باشه باهات سک& س داشته باشم روی تموم بدنت بوسه بذارم و باهات عشق بازی....

با ضربه ی انگشت اشاره ی تهیونگ روی پیشونیش حرفش قطع شد.

تهیونگ: اینکه دوست دارم دلیل نمیشه بذارم هر کاری دلت خواست انجام بدی جئون....

گفت و ابروهاش رو در هم کشید و ضربه مشتای کوچیکشو رو قفسه سینه جونگکوک فرود آورد .
دیدگاه ها (۰)

black flower(p,326)

black flower(p,327)

black flower(p,324)

black flower(p,323)

black flower(p,308)

black flower(p,317)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط